سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است [امام علی علیه السلام]
حدیث نی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خرمشهر مهد مقاومت و آزادگی مردم دلاور ایران

وارد خرمشهر شده بودم ولی دنبال پیکر مقدس داداش علی بودم ! میدانستم که کوته فکریست ولی افکارم دنبال داداش علی بود . بی اختیار به طرف پل خرمشهر رفتم ولی اثری از ساختمانهای اطراف پل نبود همه امیدم به یاس تبدیل شد ! ?? روز نخوابیده بودم که وارد خرمشهر شوم ولی حالا وارد خرمشهر شده بودم ولی از داداش علی نشانه ای هم نمیشد یافت ناگهان بی اختیار اشگهایم روان شد و فریاد زدم : داداش علی پاشو ! بچه ها دوباره خرمشهر را آزادکردند ! کجائی ؟ همه رزمندگان نگاهی همراه با ترحم به من داشتند . همت و حمیدباکری که از دور مراقبم بودند بغلم کردندو دلداریم دادند ! اما همه اینها برای من داداش علی نمیشد . داداش منو با انقلاب حسینی و مکتب حسین(ع)آشنا کرد ! و سپس دستم و گرفت و در کنار انقلاب قرارم داد و با مکتب دفاع مقدس همراهم کرد و خود چه غریبانه رفت و مرا تنها گذاشت ! بچه ها نوحه گری میکردند و یکی از بچه ها میخواند : محمد(شهیدمحمدجهان آرا)نبودی ببینی شهر آزاد گشته ! ولی من حال و هوای دیگری داشتم بدنبال بچه های مدافع خرمشهر بودم ! آری خرمشهر آزادشد ولی آنها که رفتندرفتند و برما غریبی مستولی شد ! از خستگی کنار پل خرمشهر که حالا از وسط پل خراب شده بودو ارتباط راقطع کرده بود نشستم ! خیلی خیلی خسته بودم ! درازکشیدم و خاک خرمشهر رو بوئیدم و بوسیدم عطر فهمیده و جهان آرا و داداش علی رو میداد مشتی خاک برداشتم با تربت شهدا سخن ها میگفتم ! گویی دیوانه شده بودم . بچه های صدا وسیما نزدیکم شدند ولی من حال حرف زدن رو نداشتم ! یک بسیجی ?? ساله فریاد زد : آفرین ! آفرین برتو ! نذارعکستو بردارن . منافقین بعد از ما انتقام همه را از شما میگیرن نذار شناسائی بشی ها ؟ خندیدم ولی با صدای انفجاری خوابیدم وقتی بلند شدم همان بسیجی ?? ساله با یک همرزم دیگرش در خون شناور بود و داشت نفس های آخرش رو می کشید ! نزدیکش شدم لبخند ملیحش نشان از عروج بر عرش بود و چه رضایت مندانه ؟؟  بعداز ??سال امروز می فهمم که آن بسیجی ?? ساله چه راه صد ساله را یک شبه طی کرده بود و عارفانه سخن میگفت ؟ آری چه نوجوانانی در این روزها عارفی وارسته شده بودند که باورش سخت است الهام از مکتبی که شهادت را سعادت میداند انسانی را عاشق وصل جانان می کند و دنیا برایش ارزش خویش را از دست میدهد و این جنگ نعمت بود!  

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » احمد . فرهنگ ( سه شنبه 90/3/3 :: ساعت 1:6 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یا امام عصر(عج)نمیدانم تبریک مولود حضرت بابات رو بگم یا تسلیت ای
میلاد مسعود شفیعه روزجزا حضرت فاطمه زهرا(س)و روز مادر بر مادران
خرمشهر مهد مقاومت و آزادگی مردم دلاور ایران
دلیل موفقیت شما در چیست؟
نامه ای برای بابای دلاورم ! (جوابیه ای برای نامه بابا از دختر در
دیگه چه خبر؟ (1) گزارشی از وضعیت یک جانباز و فرزندشهید
دوستان لطفاً برای بابام دعا کنید !
نامه ای به دخترم فاطمه !
پیامک دردناک برادررزمنده و جانباز شیمیائی گرگانی !
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 4
>> مجموع بازدیدها: 19828
» درباره من

حدیث نی
مدیر وبلاگ : احمد . فرهنگ[16]
نویسندگان وبلاگ :
فاطمه . فرهنگ (@)[0]

امیر . ابولحسنی (@)[0]


سلام . حقیر جانبازی غربت نشین(ربذه) که بیشتر عمرخود را با دردها گذراندم و اینک قلم را سلاح مبارزه با زر و زورمداران انتخاب کرده ام . به شما خیر مقدم عرض میکنم . خوش آمدید!

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری . حضرت آقا [1]
پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران
پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان
بنیادشهید وامور ایثارگران انقلاب اسلامی [2]
پایگاه فرهنگی گنبدطلائی امام رضا(ع) [1]
سردارشهیدحاج محمد ابراهیم همت [1]
درگاه ملی خدمات الکترونیکی ایران
وبسایت شهدای سرزمین پاک ایران
سبکبالان(تخصصی دفاع مقدس)
خاطرات یک بسیجی زمان جنگ [2]
وبلاگ جانبازان شیمیائی ایران [6]
هیئت رزمندگان اسلام خوی [2]
هیئت شهدای گمنام تبریز [3]
پایگاه اطلاع رسانی دولت [1]
حکایت به غربت نشینی
[آرشیو(29)]

» آرشیو مطالب
اردیبهشت 90
اسفند 89

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
.: شهر عشق :.
صل الله علی الباکین علی الحسین
دهاتی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان




» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ
Upload Music
Upload Music
> » طراح قالب

Upload Musicml>
Upload Music